سه درسی که تعریف شما از «افتخار» را برای همیشه تغییر می‌دهد ( کلاس اخلاق حجت الاسلام والمسلمین طباطبایی ریاست محترم مدرسه الحجه شعبه دوم


کد خبر :
246

 
ما انسان‌ها همواره در جستجوی ارزش و افتخار هستیم. این یک میل عمیق و جهانی است. بسیاری از ما این افتخار را در چیزهای بیرونی جستجو می‌کنیم: در اصل و نسب خانوادگی، در ثروت و دارایی، یا در جایگاه اجتماعی و فرزندان. ما گمان می‌کنیم که این‌ها پایه‌های عزت و سربلندی ما هستند.
 
اما گاهی یک گفتگوی ساده می‌تواند تمام این معادلات را بر هم بزند. گفتگویی میان یک معلم بزرگ، امام صادق (عليه السلام)، و یکی از شاگردانش، تعریفی کاملاً متفاوت و عمیق از افتخار حقیقی را آشکار می‌کند. این تعریف، افتخار را نه در داشته‌های فانی دنیوی، بلکه در کیفیتی درونی و پایدار جستجو می‌کند. در این مطلب، سه درس کلیدی از آن گفتگوی جاودانه را بررسی می‌کنیم که می‌تواند نگاه شما به مفهوم «افتخار» را برای همیشه دگرگون کند.
 
 
--------------------------------------------------------------------------------
 
 
۱. افتخار واقعی در نسب و ثروت نیست، بلکه در نزدیکی به خداست
 
شاگرد امام صادق (عليه السلام) در دومین درسی که آموخته بود، به استادش عرض کرد: من مردم را دیدم که گروهی به خانواده و نسب خود افتخار می‌کنند (الحسب) و گروهی دیگر به ثروت (المال) و فرزندانشان (ولد) می‌بالند.
 
او به سرعت دریافت که این‌ها منابع واقعی افتخار نیستند. او فهمید که افتخار حقیقی و بزرگ در کلام خداوند تعریف شده است. منبع واقعی عزت در این آیه قرآن نهفته است:
 
إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ
 
(همانا گرامی‌ترین شما نزد خدا، باتقواترین شماست)
 
این آیه همه چیز را تغییر می‌دهد. گرامی بودن و ارجمندی یک انسان، نه به حساب بانکی او، نه به شهرت خانوادگی‌اش، و نه به جایگاه اجتماعی‌اش بستگی دارد، بلکه به یک معیار درونی و پایدار وابسته است: تقوا یا همان خداباوری و پرهیزکاری آگاهانه.
 
قدرت این نگاه در تضاد میان امور فانی و باقی نهفته است. قرآن به ما یادآوری می‌کند که آنچه نزد شماست از بین می‌رود (ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ) اما آنچه نزد خداست باقی می‌ماند (وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ). وقتی ارزش و افتخار خود را به چیزهای فانی گره می‌زنیم، خود را در معرض نابودی قرار می‌دهیم. اما وقتی افتخار را در نزدیکی به خدا و تقوا جستجو می‌کنیم، ارزش خود را به منبعی ابدی متصل کرده‌ایم.
-------------------------------------------------------------------------------
۲. تقوا یک «سیستم‌عامل» برای زندگی است، نه فقط مجموعه‌ای از قوانین
 
بسیاری تقوا را با فهرستی از «نبایدها» و محدودیت‌ها اشتباه می‌گیرند. اما درسی که از کلام بزرگان می‌آموزیم این است که تقوا بسیار فراتر از این است. تقوا «اوج به بار نشستن ایمان در مقام عمل» و «پیاده کردن مضمون دین در تمام زندگی» است.
 
به بیان دیگر، تقوا یک «سیستم‌عامل» جامع برای یک زندگی اخلاقی و آگاهانه است. همان‌طور که امیرالمؤمنین علی (عليه السلام) می‌فرمایند: «اَلتَّقوی رَئیسُ الاَخلاق» (تقوا، سرآمد همه فضائل اخلاقی است).
 
این نگاه جامع در تمام ابعاد زندگی یک فرد باتقوا جاری است. برای مثال، در روایتی نقل شده که امام علی (عليه السلام) شخصی را دیدند که بار زیادی بر حیوانی گذاشته بود. ایشان به آن شخص هشدار دادند که خود را برای پاسخگویی در روز قیامت آماده کند، چرا که آن حیوان در حال اذیت شدن است. این نشان می‌دهد که تقوا فقط به رابطه انسان با خدا و دیگر انسان‌ها محدود نمی‌شود، بلکه رفتار ما با تمام مخلوقات، حتی حیوانات را نیز در بر می‌گیرد. این رویکرد نشان می‌دهد که تقوا برنامه‌ای نیست که برای کارهای خاصی مثل نماز اجرا کنیم؛ بلکه سیستم‌عامل زیربنایی است که بر تمام تعاملات، محاسبات و روابط ما حاکم است و تضمین می‌کند که همه اعمال با یک اصل اخلاقی برتر سازگار باشند.
این دیدگاه، دین را از مجموعه‌ای از قوانین خشک و محدودکننده به یک چارچوب جامع و یکپارچه برای یک زندگی معنادار و مسئولانه تبدیل می‌کند.
-------------------------------------------------------------------------------
۳. بزرگترین وظیفه، تمرکز خستگی‌ناپذیر بر رسالت اصلی است
یکی از ابعاد کلیدی تقوا، انجام وظیفه و رسالت اصلی بدون حواس‌پرتی است. برای طلاب علوم دینی که مخاطب اصلی این سخنان هستند، این وظیفه، مطالعه و تحصیل مجدانه است.استاد با حسی از اندوه و اضطرار، از گزارش‌های «بسیار غم‌بار و دردناک» درباره غفلت و «خواب بودن» برخی طلاب سخن می‌گوید و از اینکه می‌بیند گروه‌های دیگر با جدیت و موفقیت در حال ترویج باورهای خود هستند، احساس «خجالت» می‌کند.
 
پیام اصلی این است: هدر دادن زمان و غفلت از هدف اصلی—چه به عنوان یک دانشجو، طلبه،یک متخصص، یک هنرمند یا یک پدر و مادر—با روح تقوا در تضاد است. این تنها یک ناکارآمدی نیست، بلکه نوعی غفلت روحانی است؛ خیانت به استعدادی که به ما بخشیده شده و فاصله گرفتن از جایگاه عزتی است که نزد خداوند برایمان مهیاست. تقوای حقیقی، نیازمند تمرکزی خستگی‌ناپذیر بر مأموریت اصلی ما در زندگی است.
 
برای درک قدرت این تمرکز، به این مثال واقعی و الهام‌بخش توجه کنید: جوانی از خانواده‌ای با سطح تدین متوسط رو به پایین، با برقراری ارتباط با «یک عالم واقعاً فرهیخته» و استقامت در مسیر خود، به فردی عمیقاً باایمان تبدیل شد. اما نکته کلیدی اینجا بود که تدین او با «عقل و شعور» همراه بود و این همان چیزی است که گاهی جای خالی آن باعث می‌شود «متدین‌های ما ضربه بزنند». این جوان نه تنها زندگی خود را متحول کرد، بلکه پس از ازدواج، توانست کل خانواده همسرش را که از نظر دینی در سطح بسیار پایینی بودند، به سمت ایمان حقیقی هدایت کند. این داستان نشان می‌دهد که تمرکز و تعهد یک نفر بر رسالتش، اگر با راهنمایی صحیح و خرد همراه باشد، چه تأثیر عظیم و موج‌آفرینی می‌تواند در محیط اطراف خود داشته باشد.
------------------------------------------------------------------------------
جمع‌بندی
تعریف جهان از «افتخار» بر پایه‌های لرزان ثروت، نسب و مقام بنا شده است. اما حکمتی که از کلام بزرگان دین به ما می‌رسد، تعریفی پایدار و جاودانه ارائه می‌دهد. این سه درس، چکیده آن حکمت است:
 
۱. افتخار خود را در خدا ریشه دوانید، نه در دارایی‌های فانی. ۲. تقوا را به عنوان فلسفه کامل زندگی خود بپذیرید، نه یک فهرست از قوانین. ۳. پرهیزکاری خود را در تمرکزی بی‌وقفه بر رسالت حقیقی‌تان جاری سازید.
 
این نگاه، نه تنها تعریف ما از موفقیت را تغییر می‌دهد، بلکه نقشه راهی برای یک زندگی معنادارتر و تأثیرگذارتر پیش روی ما قرار می‌دهد.
 
اگر قرار بود زندگی خود را بر اساس این تعریف از «افتخار» بازسنجی کنیم، امروز چه چیزی را تغییر می‌دادیم؟


عضو شوید :

لینک کوتاه :
alhojah2.hozehkh.com/?p=246

برچسب ها :

اشتراک گذاری :
Share:

اخبار مرتبط

ارسال نظرات